Tevye: As Abraham said, "I am a stranger in a strange land..."

Mendel: Moses said that.

Tevye: Ah. Well, as King David said, "I am slow of speech, and slow of tongue."

Mendel: That was also Moses.

Tevye: For a man who was slow of tongue, he talked a lot.

تویه: همونجور که ابراهیم می گه" من یه غریبه تو یه سرزمین غریبه ام.."

مندل: موسی اینو گفته..

تویه: اه..خب...حضرت داوودم گفته" من بیانم سلیس نیست..زبونم کنده..خوب نمی چرخه"

مندل: اونم موسی گفته

تویه: برای آدمی که خوب نمی تونسته حرف بزنه..چقدر حرف زده بوده!!

Sam: All good things come to those who wait.

همه چیزهای خوب واسه اونایی اتفاق می افته که صبر می کنن.

Johnny Cash: Tell me you don’t love me.
June Carter : I don’t love you.
Johnny Cash : You’re a liar.

جانی کش: بگو دوستم نداری

جون کارتر: دوستت ندارم.

جانی کش: تو یه دروغگویی

می خواستم به عمق عشق ابراهیم...به اسماعیل پی ببرممی خواستم ببینم از فرط عشق و ایمان می خواسته اسماعیل رو بکشه؟اسماعیل.....

پسرشو....بزرگترین عزیز و عشقشو آخه یعنی چی ی ی.....آدم به دست خودش سر پسرشوبُبره؟.......

آخه یعنی چی ی ی؟ ؟ !!

ابراهیم میتونست نره توی اون 4 روزی که توی راه بود....اما رفتو اسماعیل و زد زمین گفت همینه همینه ....همینه ...امر امر خداست و کارد ...رو کشید

دیر رسیدم ولی اینو گذاشتم:)

ناچاری ماله دروغه بخخحدا تو سیینمی تو جونمی.من کیم!دختره همینجا باپسره حرفش شده بود می گفت:غیرت و ناموس بازی دوباره داره مد میشه!
چیکار کنیم امیر که ازاین مد نمیفتیم؟

دوست عزیزی که گفتند منبع رو ذکر کنید..راست می گن والا منم ناراحت می شم چیزی رو جایی بزنم طرف استفاده کنه منبع نزنه..منبع یه سری مطالب من از فیس بوکه مث این صفحه

کلئوپاترا (الیزابت تیلور) : چطور تو و اون وحشی های اطرافت به خودتون اجازه دادین که کتابخونه من رو آتش بزنید؟ همه کشورگشایی هایی رو که می خواستی کردی. ژولیس سزار بزرگ! هزاران و حتی میلیونها انسان رو به قتل رسوندی و دار و ندارشون رو به یغما بردی اما نه تو و نه هیچ کس دیگه حق نابود کردن عقیده یک انسان رو نداره
.

Some times it feels, like there"s
a veil between you and death.

But that veil disappears, when you...lose someone, you loved
or someone who was close to you -and you see death clearly -
for a second.

But later the veil returns -and you carry on living.
Then things will be alright again.

گاهی اوقات احساس می کنی بین تو و مرگ یک پرده ست. اما وقتی یکی رو که دوست داری یا بهت نزدیکه از دست می دی..
برای مدت کوتاهی این پرده ناپدید می شه، مرگ رو با تمام وجودت احساس می کنی و می تونی برای یه لحظه مرگ رو ببینی.
اما بعدن اون پرده بر می گرده و تو به زندگیت ادامه میدی بعد دوباره همه چی مثل اولش میشه.