سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 13
  • بازدید دیروز: 48
  • کل بازدیدها: 421117



My Favorite Movies and Quotes
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
پنج شنبه 89 شهریور 4 :: 2:2 صبح ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

 

پدر ...... پدر ...... ، از سره تقصیرات این مردم بگذر ، اینها نمیدونن که دارن چیکار میکنن !!!




موضوع مطلب : دیالوگها


چهارشنبه 89 شهریور 3 :: 11:38 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

هوبرت : راجع به اون یارو شنیدی که از یه آسمون خراش پرت شد؟ وقتی موقع افتادن پایین هر طبقه رو رد می‌کرد، واسه قوت قلب دادن به خودش می‌گفت "تا اینجاش که خوب بوده...تا اینجا که اتفاقی نیفتاده"




موضوع مطلب : دیالوگها


چهارشنبه 89 شهریور 3 :: 11:24 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم

برای خاطر عطر گستره ی بیکران و برای خاطر عطر نان گرم

برای خاطر برفی که آب می شود، برای نخستین گل

برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی رماندشان

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست می دارم

جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟ من خود، خویشتن را بس اندک می بینیم.

بی تو جز گستره یی بی کرانه نمی بینیم

میان گذشته و امروز.

از جدار آیینه ی خویش گذشتن نتوانستم

می بایست تا زندگی را لغت به لغت فراگیرم

راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می برند.

تو را دوست می دارم برای خاطر فرزانه گی ات که از آن من نیست

تو را به خاطر سلامت

به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم

برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی دارم

تو می پنداری که شکی، به حال آن به جز دلیلی نیست

تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می رود

بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.


((مدار صفر درجه))

 




موضوع مطلب : دیالوگها


چهارشنبه 89 شهریور 3 :: 11:21 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

دلمار (تیم بلیک نلسون) : یه معجزه! این یه معجزه بود! ما برای خدا دعا کردیم و اون رحمت فرستاد!
اورت (جرج کلونی) : اینا هیچ‌وقت دست برنمی‌دارن، باز شما دونه‌یونجه‌ها
دارید نشون می‌دید که کمبود عقلی دارید! این یک توضیح کاملا علمی داره.

دلمار : ولی مگه غیر از اینه که تو همین الان داشتی پای چوبه‌ی دار خدا خدا می‌کردی؟
اورت : هر بشری موقع استرس یه چیزایی از دهن‌ش بیرون می پره!




موضوع مطلب : دیالوگها


چهارشنبه 89 شهریور 3 :: 10:57 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

 

رت باتلر: احساس وظیفه نسبت به مردان حاضر در جبهه به من حکم می‌کنه که همیشه دخترها رو که در پشت جبهه هستند خوشحال نگه دارم.

 




موضوع مطلب : دیالوگها


چهارشنبه 89 شهریور 3 :: 10:51 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

ممکنه من آدم باهوشی نباشم، ولی می‌دونم عشق چیه ...




موضوع مطلب : دیالوگها


چهارشنبه 89 شهریور 3 :: 10:43 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

Mathilda: Leon, I think I"m kinda falling in love with you.
[Leon chokes on his milk]
Mathilda: It"s the first time for me, you know?
Léon: [wiping himself off] How do you know it"s love if you"ve never been in love before?
Mathilda: "Cause I feel it.
Léon: Where?
Mathilda: [stoking her stomach] In my stomach. It"s all warm. I always had a knot there and now... it"s gone.
Léon: Mathilda, I"m glad you don"t have a stomach ache any more. I don"t think it means anything.




موضوع مطلب : دیالوگها


<   <<   21   22   23   24   25   >