سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 32
  • بازدید دیروز: 85
  • کل بازدیدها: 420249



My Favorite Movies and Quotes
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
چهارشنبه 89 آذر 24 :: 3:45 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

When I was a little girl, my mother would remind me each night before bed, to open up my heart to God, for He was kind, merciful, and just. Things changed when my father left a few years later, leaving her to raise me and my brothers in a place on the edge of the Mojave Desert. She never talked of a kind and merciful God again. Instead she spoke of a prophecy. Of a time when all the world would be covered in darkness and the fate of mankind would be decided. One night, I finally got the courage to ask my mother why God had changed, why He was so mad at His children. "I don"t know," she said, tucking the covers around me, "I guess He just got tired of all the bullshit.

وقتی یه دختر کوچولو بودم،مادرم از یک رسالت صحبت می کرد. وقتی که تمام دنیا در تاریکی پوشیده می شه و سرنوشت انسان رغم می خوره . یک شب جرات کردم واز مادرم پرسیدم ؛چرا خداوند تغییر کرد!چرا خداوند اینقدر از دست بچه هاش عصبانی بود! و اون گفت:نمی دونم. در حالی که به شدت من رو در آغوش گرفته بود ادامه داد؛ گمان می کنم خداوند از... تمام این مسخره بازیها خسته شده بود.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 89 آذر 24 :: 2:53 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

مسلم ابن عقیل:ای مردم کوفه شما برای برپایی قسط قیام کرده اید برای از میان برداشتن فسق.
شما بر علیه کسانی تیغ بر داشته ایدکه
دروغ پیشه کرده اند وثروت اندوخته اند
بخل ورزیده اند وستمکار شده اند.
...قدرت وحکومت را نه برای خدمت به خلق که برای عیش و نوش خود خواسته اند.
از افترا و ارتشاء ابا نکرده اندوغیبت را اسباب تفنن وتفریح خود ساخته اند.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 89 آذر 24 :: 1:53 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian


جوان که بودم، دلم را به بند تنبانم گره زدم تا جایی نیفتد. اما از بد روزگار، روزی که برای قضای حاجت به مستراح رفته بودم، بند تنبان را گشوده و دلم به چاه مستراح افتاد. حالا سال هاست که سر در چاه برده ام و دنبال دلم می گردم.




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 آذر 22 :: 9:36 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

دل واسه اینه که بگیره دیگه، اصلا دلی که نگیره که دل نیست...




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 آذر 22 :: 9:29 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

روز ، امروز است و
امروز ، این ساعت و
این ساعت ، این نفس است و
نفس، این وقت است




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 آذر 22 :: 8:40 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

کاش تو پیله هامون مونده بودیم ... پروانه شدن کار هر کسی نیست ...!




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 آذر 22 :: 8:36 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

 

Anna Taylor: Why do we die?
Eliot Deacon: To make life important

آنا : چرا ما می میریم؟
پائول : واسه اینکه زندگی رو مهم کنیم ...

.




موضوع مطلب :


<   <<   26   27   28   29   30   >>   >