Chico : You gotta brother?
Mullen : No.
Chico : You gotta sister?
Mullen : Yeah.
Chico : Well-a, you sister, she"s a very sick man, you better come with us.
Mullen : Yeah? What happened to her?
Chico : She hadda accident in her automobile.
McCarthy : Ah, she has no automobile.
Chico : Well-a, maybe she"s-a fall off-a horse. I don"t-a look very close. Come on, we take you in our car.
Mullen : You will, eh? Well, I have no sister.
Chico : That"s all right. We no gotta car. Come on.

چیکو : تو برادر داری ؟
مولن : نه
چیکو : خواهر داری ؟
مولن : بله .
چیکو : پس بهتره با ما بیای چون خواهرت حالش بده .
مولن : راستی ؟ چه بلایی سرش اومده ؟
چیکو : با ماشینش تصادف کرده .
مولن : ولی اونکه ماشین نداره !
چیکو : پس حتما از اسب افتاده . من خیلی نزدیک نبودم، خوب ندیدم چی شد.بیا بریم. با ماشین ما میریم .
مولن : ولی میدونی من اصلا خواهر ندارم !
چیکو : مهم نیست چون ما هم ماشین نداریم . بیا بریم .

منبع

بلژیک واسه چی معروفه؟

شکلات و سوِء استفاده از بچه ها

فقطم شکلات و اختراع کردن که نظر بچه ها رو جلب کنن!

منبع عکس

چیز دیگه ای هست که باید بهت بگم

درست قبل از اینکه همه چی تیره و تار شه

می خوای بدونی آخرین چیزی که به ذهنم اومد چی بود؟

تو بودی..

سهراب: من رفتم سربازی که برم جنگ. بابام خرج کرد که من تهرون بمونم. حتی برام پرونده ساخت. می‌فهمی، پرونده که بعدا همون پرونده باعث شد که من دانشگاه نرم. باهاش حرف نزدم تا مریض شد. یه شب گفت دانشگاه نرفتی بهتر از این بود که کشته بشی. خلاصه نذاشت من برم جنگ. آدم سرباز باشه، جنگ باشه، ‌اما نره! روحیم ناخوش شد. همه با یک عقیده نمی‌رن جنگ، حتی اونایی که عقیده به جنگ ندارن. اما وقتی رفتن، صاحب یه عقیده می‌شن. هر جوون... اول انقلاب یه عقیده‌ای داشت، ‌بازار عقیده‌های جورواجور بود. اما... امان از حالا... جوونا به عقیده و آرمان می‌خندن.

Frank T.J. Mackey: In this life, it"s not what you hope for, it"s not what you deserve - it"s what you take!

تو این زندگی,مساله این نیس که به چی امید بستی یا لیاقت چه چیزی رو داری..مهم چیزیه که به دست میاری!