سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 102
  • بازدید دیروز: 106
  • کل بازدیدها: 409112



My Favorite Movies and Quotes
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
سه شنبه 89 مهر 27 :: 11:5 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian


Phoebe: Look, I had a hard life. My mother was killed by a drug dealer.
Monica: Phoebe, your mom killed herself.
Phoebe: She was a drug dealer.

فیبی: نگا..من زندگی سختی داشتم ..مادرمو یه  قاچاقچی کشت!

مونیکا: فیبی مامانت که خودکشی کرده!

فییبی: آره آخه خودش قاچاقچی بود!




موضوع مطلب : دیالوگها


شنبه 89 مهر 24 :: 8:0 صبح ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

 

What was once before you - an exciting, mysterious future - is now behind you. Lived; understood; disappointing. You realize you are not special. You have struggled into existence, and are now slipping silently out of it. This is everyone"s experience. Every single one. The specifics hardly matter. Everyone"s everyone.


"اون چیزی که قبلاً در برابر تو وجود داشت، اون آینده هیجان آور و رمزآلود...
الان در پشت سر تو قرار گرفته،اونو زندگی کردی، اونو فهمیدی، از اون نا امید شدی...تو فهمیدی که تو خاص نیستی! تو با موجودیت خودت  درگیر شدی و الان داری به آرومی ازش  می لغزی بیرون..این تجربه همه است..دونه به دونشون...جزییاتش دیگه مهم نیست..همهء همه!"





موضوع مطلب : دیالوگها


شنبه 89 مهر 24 :: 8:0 صبح ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian



اگه رادیو گوش کردن و روزنامه خوندن و عقب حرف حساب باشی سیاسی بودنه! نه من سیاسی نیستم




موضوع مطلب : دیالوگها


جمعه 89 مهر 23 :: 8:1 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian


از وقتی که تصمیم گرفتم دیگه نبینم، خیلی چیزا دیدم !



موضوع مطلب : دیالوگها


جمعه 89 مهر 23 :: 3:8 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian



من هم در زندگیم به دو راهی رسیده بودم.
همیشه میدونستم راه درست کدومه. بدون استثنا میدونستم ولی انتخابش نکردم. می دونید چرا؟

چون که خیلی سخت بود....




موضوع مطلب : دیالوگها


پنج شنبه 89 مهر 22 :: 11:17 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

یه وقت به پشت سرت نگاه میکنی میبینی اول و آخره زندگیت شده یه مشت خاطره! خاطره های خوب و بد که هیچ جوری
 نمیتونی از فکرت بیرونشون کنی.فقط مجبوری باهاشون کنار بیای!



موضوع مطلب : دیالوگها


پنج شنبه 89 مهر 22 :: 11:12 عصر ::  نویسنده : Nasrin Mohebbian

 

فرهاد اییش:ماهم یک ماهه دیگه مثل اینا میریم خونه بخت.عروسی میگیریم..خانم ها تو یک سالن هر کاری که خواستن بکنن .آقایون تو یه سالن دیگه هر کاری که خواستن بکنن....ارامشه کامل....بعد شام میدیم بعد میریم خونه خودمون ..ارامشه کامل.....بعدم!!!بعدم!!! صبح میشه دیگه!!




موضوع مطلب : دیالوگها


<   1   2   3   4   5   >>   >